این نگاه که آزار می دهد مرا
در موقعیت نا مربوطی ، به فکر نا مربوطی فرو رفتم . چه اندازه مرد های اطرافمان را برای نگاه تماما جنسی شان به قضایا قضاوت می کنیم ؟؟
یک مذکر را در جامعه مان در نظر بگیریم ، چقدر پیش آمده است که صرف اینکه مذکری را نمیشناختیم تمامی حرکاتش را از جنبه ی جنسی بازرسی کردیم . حتی نکوهشش کردیم و او را متهم به بیمار جنسی بودن کردیم .
میخواهم در نقطه ی دید دیگری از این ماجرا بنشینم و از آن جا موضوع را ببینم و تصویر رو به رویم را تفسیر کنم . شرایط برای ما مرد ها طور دیگری است ،و نه این که به اختیار خود ما باشد خیلی از اوقات ، شرایطی که در آن بزرگ می شویم و غرایزی که خواسته یا نا خواسته ، خوب یا بد ، در ما وجود دارند . این دو با هم همخوانی ندارند ، یعنی شرایط ما را به سوی ارضای غرایز نمی برند . و این غرایز می تواند صرفا جنسی نباشد ! مثلا می تواند به شکل جنون سرعت باشد یا جنون قدرت ، میتواند در یک حادثه رانندگی خودش را نشان دهد یا یک نزاع خیابانی ! پس اگر می خواهید ادامه متن را بخوانید ذهن خودتان را از پیش داوری همیشگیتان پاک کنید و واقع گرایانه و منطقی ادامه بدهید. کسی به دختری که عاطفه را گدایی می کند پلشت نمی گوید و آن را مریض نمیداند در حالی که گدایی عاطفه همان اندازه رفع نیاز است که گدایی جنسی از نوع همان جنسی که میدانیم هست . هیچ تقدسی ندارد که بخواهد نیاز عاطفی را نسبت به نیاز جنسی از نوع نیاز جدا کند و یکی را ارج دهد و دیگری را سر بخواباند . اما موضوع اصلی این نیست .
مرد ها جلوه ی کثیفی پیدا کرده اند ، نگاهشان به قضایا در اکثر مواقع جنسی هست ، کمک هایشان بوی نیاز جنسی می دهد ، معاشرت هایشان ، تخفیف دادن هایشان و کرایه نگرفتن هایشان و .... اما به واقع چقدر کثیف و پست هست این نگاه ، چقدر شما را که مورد این نگاه قرار می گیرید آزار می دهد ؟؟ میخواهم بگویم آن آزار در مقابل آزاری که من میبینم از این نگاه که من دارم نیست ، از این که نمیتوانم رابطه ی سالمی داشته باشم ( این رابطه سالم خودش موضوع عجیبی است ) ، از اینکه موضوعات ساده ی دیگر ، همان نیاز های معمول و طبیعی دیگر مثل کمک کردن برای کمک کردن ، خندیدن برای خندیدن ، نگاه کردن برای نگاه کردن . سخت در من بوجود می آید آزار می بینم . از این که یکی از نیاز هایم آن قدر بزرگ شده است که موجب ضعف من در بر طرف کردن دیگر نیاز هایم و رسیدگی به دیگر جنبه های انسانی ام شده است چقدر ضربه می خورم ، اینکه چقدر وجه اختلافم با دیگر حیوانات عالم کم است و این چه اندازه موجب سرزنش من توسط خودم است . آزار دیدن توسط این نگاه سخت است ، اما داشتن این نگاه مطمئنا برای دارنده ی آن نگاه زخمی است بدون درد که روز به روز پیشرفت می کند و در مورد ویژگی زخم بدون درد پیش تر بار ها صحبت کردیم.
همیشه و به دفعات در مورد این نگاه صحبت شده است ، مورد اتهام قرار دادیمش ، میدانستیم از غرایز سرچشمه میگیرد و غریزه ای که همه ی آدم ها آن را پیش فرض دارند نمیتواند مورد قضاوت قرار بگیرد اما در عین حال برخورد ما با آن از نوع دیگری بود . راه دسترسی برای رفع این نیاز را روز به روز سخت تر و تنگ تر کردیم تا جایی که نیاز آن قدر برآورده نمی شود و اخطار عدم رفع نیاز در ذهن ما بالا می آید که سیستم ما از کار افتاده و نرم افزار های دیگر ذهنمان به درستی اجرا نمی شوند . پیچیده و چندش و کثیف و پست و حال بهم زن نیست ، درست مثل وقتی است که نیازتان به آب رفع نشود ، اگر نیازتان به آب رفع نشود پس از مدتی قادر به ادامه زندگی نیستید ، اما این نیازتان اگر رفع نشود پس از مدتی زندگی را از جنس دیگری ادامه می دهید ، زامبی می شوید ! و ما چقدر تعجب می کنیم و مورد اتهام قرار می دهیم زامبی هایی را که خودمان ساخته ایم جای آن که خودمان را متهم کنیم برای نابود کردن مغزشان و زندگیشان . این ها ، ما ها ، مریض جنسی نیستیم . یعنی مریض جنسی هستیم! اما آن مریضی که اگر شیشه را می شکند ، شیشه ها را در تن خودش فرو می کند . نگاه جنسیمان قبل از اینکه دیگران را آزار دهد ، ما را از پیشرفت ، از یادگیری ، از هر چیز دیگری که آن را نشانه انسان بودن میدانیم و موفقیت و زندگی باز می دارد .
این را هم بدانید ، ما بیشتر از آن که فکرش را بکنید نیازمان را نادیده میگیریم ، بیشتر از آن که فکرش را بکنید بر زامبی درونمان غلبه می کنیم . اما افکار شما ، و نگاه ما ، در کنار هم زوج خوبی برای نابود کردن روابط انسانیمان حول دیگر نیاز های انسانیمان هستند .
- شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷ ب.ظ