A P H E L I O N

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

در ادامه بحث توجه ، یک چیزی که هست این است که خیلی پست قبل پست آبکی ای است ، یعنی از آن دست بحث هایی هست که از تویش چیزی در نمی آید اما در لحظه آدم فکر می کند دارد یک بحث مفید می کند . 


به همین دلیل دیگر قرار نیست بشینم دسته بندی کنم مسائل را ، یعنی شاید بکنم اما نه به شکلی که آن موقع در نظر داشتم . 


به جای آن سعی می کنم با یک پرسش سر بحث را بگیرم یک طرف دیگر ، وات ایز رلی متر ؟ 

در حقیقت در بحث توجه هم هر آنچیزی که آخر به چشم می خورد پاسخ همین سوال است که چه چیزی واقعا اهمیت دارد ؟ این که برای ما چه چیزی اهمیت دارد باعث می شود مسائل در لیست توجه بالا پایین شوند و شامل رده بندی شوند ، غیر از این هم زمانی است که برای ما چیزی اهمیت ندارد و خب به همان تناسب هم اولویت و دغدغه ای نداریم . 


خب ، چه چیزی واقعا اهمیت دارد ؟ احساس می کنم در نسل کنونی ، این سوال سوال سختی محسوب می شود ، یعنی در نسل های پیش به محض پرسیدن این سوال با گزینه هایی مثل خانواده ،سلامتی ، پول ، کار ، ماشین ، دوست دختر ، حیوانات و انواع و اقسام موارد مادی و معنوی رو به رو می شدیم . اما حالا وقتی همچین سوالی را از کسی می پرسی ، با مکث ممکن است برای رفع این پرسش مثلا خانواده را بگوید ، یا نه ، حتی بگوید هیچ چیز . که به نظر من هر دو جواب درستی نیست ، به سختی می توان آدم هایی را پیدا کرد که واقعا بدانند به چه چیز هایی اهمیت می دهند ، غیر از چیز هایی که زنده ماندنشان به آنها وابسته است . 


ممکن است حالا خیلی هاتان با خودتان بگویید منطقی است ، ما ملت نا امیدی هستیم بنا به شواهدی که موجود است و یکی از نشانه های بارز نا امیدی هم همین بی تفاوتی است . اما نه ، در اکثر موارد ما بی تفاوت نیستیم ، در اکثر موارد ما با بهانه جویی در این رابطه از زیر بار مسئولیت اهمیت دادن شانه خالی می کنیم . این متن را که می نویسم برای خودم هم دردناک است چون خودم هم یکی از همین ها هستم که با تظاهر عمیق به بی تفاوتی از زیر بار ناکامی ها و تلاش هایی که نکردم فرار می کنم . 


اما باز بر میگردیم به همان سوال اول ، واقعا چه چیزی اهمیت دارد ؟ 

برای من و نفر کناری ام و شما ، هرکداممان چیز های متفاوت و مشترکی داریم که حائز اهمیت هستند برایمان . 

این بین برای خیلی از ما ها این که ماشینی که در آن نشسته ایم چه موزیکی پخش می کند اهمیت بالاتری نسبت به رفتارمان با دیگران دارد . که ممکن است بگویید چقدر خودخواه و نچسب و زشت و پر ایراد ، که من فکر می کنم خب این اصل ماجرا نیست ، یعنی صفت خودخواهی و بخشندگی صرفا صفاتی نیست که تعریف کننده شخصیت ما باشند ، بیشتر از این نظر قابل اهمیت هستند که انعکاسی از طرز فکر ما هستند و در این مورد بازتابی از پاسخ این پرسش که چه چیزی واقعا برای ما اهمیت دارد ؟ این که شخصی بر سر مسائل ریز اهمیت و بر سر مسائل جدی تر بی تفاوتی از خودش نشان بدهد ، حاصل اختلال در تشخیص و تفکیک این مسائل نیست . 


خیلی از ما این روز ها همین طوری هستیم ، نسبت به مسائل دور و بر شناخت داریم اما تصمیم میگیریم که نسبت به کدامشان بی تفاوت و نسبت به کدامشان جدی برخورد کنیم . این دخالت ما در نسخه پیش فرضی که اولویت ها را می شناسد و متناسب با آنها اهمیت نشان می دهد باعث شده است که رفته رفته به حالتی از ایگنور کردن مسائلی برسیم که دیگر وارد تصمیم گیری برای اهمیت دادن یا ندادن نمی شوند . یعنی دیگر همچین درخواستی در ذهن من شکل نمیگیرد که یک مورد اجتماعی یا فرهنگی را رعایت کنم یا نه . متناسب با تصمیم های قبلی ام این سوال از پیش پاسخ داده شده و به بخش ناخودآگاه من منتقل شده . به همین دلیل است که اکثرمان خودمان را بی تفاوت می دانیم ، حال می کنیم با بی تفاوت بودنمان و حس می کنیم هر دفعه که به کسی می گوییم من هیچ چیزی برایم مهم نیست یک عینک دودی روی چشممان میاید با موزیک دکتر دره . 


نمیدانم تا چه اندازه متوجه حرف هایم می شوید ، اما نوشتن این پست خیلی سخت و غیر قابل تحمل بود . نتیجه این است که ما همه مان به چیزهای مختلفی اهمیت می دهیم ، همه مان تا حد قابل قبولی اولویت ها را می دانیم ، و در عین حال همه مان با بهانه هایی واهی از زیر بار این توجه و اهمیت شانه خالی می کنیم . 

 توجه ، در کنار تمرکز مساله مهمی است ، این که آدم انتخاب کند به فلان موضوع باید توجه کند . 


و سخت است ، یعنی خب نه اینکه همیشه سخت باشد ، گاهی اوقات اینطور است که تعداد محدودی دغدغه در اطراف ذهن پرسه می زند و خب با معیار های بدیهی و ابتدایی هم میتوان لایق ترینشان جهت توجه نشان دادن را برگزید . گاهی اوقات اما مساله طور دیگری است ، آدم در یک بلبشو قرار می گیرد که تشخیص معیار ها و اهمیتشان برای آدم دشوار می شود ، حتی دیگر دغدغه ها از یک جنس نیستند ، به هر طرف و هر گروهی که نگاه می کند ، جنس دیگری از دغدغه ها برایش اهمیت پیدا می کند . 


مثلا در حالی که دیشب به تعدادی از پیج ها و سایت های حمایت از حیوانات سر زده و توجه ش را کاملا به این مساله اختصاص داده ، امروز را در سایت دیگری به خود ارضایی می گذراند ، و شب تصمیم میگیرد فوتبال بزرگترین دغدغه ش باشد . 


نه اینکه این سوویچ شدن توجه مساله عجیب و بدی باشد ، اما اهمیت آن در پراگرس یا روند رو جلو چیز ها هست ، اگر توجه مدام سوویچ شود ، چیز ها دیر به نتیچه می رسند و این دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن نیست . 


اما قبل از اینکه اصلا سوویچ شدن توجه مهم باشد ، سوال اصلی این است که کدام دغدغه ها یا مسائل ما لایق توجه هستند ، کدامشان بر دیگری اولویت دارند ، مثلا دغدغه های اجتماعی ام مهم تر دغدغه های خانوادگی ام هستند ؟ مثلا باید بیشتر نگران این موضوع باشم که سیل زده ها در چه حالی هستند یا نه ، توجه م به این سمت باشد که پایان نامه ام به چه شکل پیش می رود . 


فکر می کنم تا حد زیادی روحیات آدم ها در اولویت بندی این دغدغه ها جهت توجه کردن به آنها موثر است ، اما در هر حالتی ، در حال حاضر تعداد این دغدغه ها ی لایق توجه آنقدر پر شمار است که مثل بازی های رکورد داری که شرکت کننده های زیادی دارند ، نفرات اولشان مثلا 4 نفر باشند ، دومشان 8 نفر و .... . 


در پست بعدی یک مجموعه را باید از لحاظ توجه بررسی کنم . 

pjlh uk,hk \sj fvhj,k h,krnvd u[df f,ni ;i fh jvs , gvc hc ,dv,sd f,nk hdk \sj v,a ;gd; ;vni fhadn . hlh nv prdrj hdk \sj di \sj lul,gd hD T trx [hd hdk;i ;df,vn v, v,d phgjd thvsd rvhv fnl T n;li Hgj adtjl ;hv k;vn , fvhd ildk lk il ;,jhi kd,lnl , jh Hov hnhli nhnla . dukd hnhli ;i ki T jwldl 'vtjl d; \sj ;hlg v, fi hdk a;g fk,dsl jh n;li ihd Hgj , adtjl id],rj tvhl,a k;kk fn,k ,[,n h,k ih il ldj,kl ik,c \sj fbhvl , s;,j hdk ]kn ,rj hodvl fohxv hdk kf,ni ;i kldj,ksjl ;df,vnl v, thvsd ;kl . 

hgfji of rxuh alh id],rj rvhv kdsj hdk \sj v, vlc 'ahdd ;kdn ],k ,hruh o,nl il kldn,kl ]x,v hdk ;hv ll;k isj T hgfji of fun hc hdk ;i \sj jl,l an rxuh nkfhg vhi pg h,k o,hil 'aj . 

hghk ;i hdk ]kn ox v, k,ajl lj,[i anl ldj,kl ;hv ihd [hgfd fh hdk xvc k,ajk nv Hdkni hk[hl fnl . legh ldj,kl nvo,hsj hcn,h[l v, tdcd;d jrndl ;kl , xvtl fun hc n, v,c jhci ftili ]d f,ni ;i vhi o,fd isj fvhd lrhfgi fh hsjvs . hgfji ahdn j, hdk n, v,c kzvl u,q ai :)) 

of t;v ld; kl ;htd fhai ],k h'v v,a l;hkdci hd fvhd fv'vn,knk ili hdk [v,t fi thvsd ,[,n knhaji fhai , nv Hdkni fo,hl \sj o,nl v, vlc 'ahdd ;kl \hvi ;kkni o,hin f,n :| 

hldn,hvl fh j,[i fi vhiklhdd ;i nv uk,hk \sj ;vnl lj,[i hdk l,q,u fadn , h'v andn fil f'dn ],k :)))