A P H E L I O N

اساسا چه اهمیتی دارد ؟

دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۵۵ ب.ظ

اینکه اساسا چه اهمیتی دارد بحثی است اساسی ! عنوان به دلم نمینشیند از شدت تکرار و رواجش ولی خب قرار است روی عنوان وقت نگذارم حتی اگر در نیمه مسیر عنوان بهتری به ذهنم رسید . ( شاید بگویید همین حرف زدن در مورد اینکه عنوان اهمیتی ندارد و یا نمیخواهی رویش وقت بگذاری می شود یک نوع وقت گذاشتن و اهمیت دادن ! که درست است و درست می گویید . اصلا پستی که میخواستم بگذارم را ولش . بیایید در مورد همین موضوع حرف بزنیم . در مورد اهمیت دادن به مسائلی که اهمیت ندارند . و اینکه اصلا چطور باید با مسائلی که اهمیت ندارند برخورد کرد . 

بنابراین پرانتزی را که باز کردم نمی بندم و این پست را همه را در پرانتز می گوییم ، که این هم خودش اهمیت چندانی ندارد . مثلا شده است تا به حال که از رفتار شخصی که برایتان اهمیتی ندارد رنجور شده باشید و بر خلاف آنچه که میگویید و تصور میکنید آن شخص برایتان اهمیت پیدا کند ؟ من اسمش را میگذارم اهمیت ناشی از انزجار . مثلا در صف ایستاده اید یک نفر که نمیشناسیدش میاید صف را رعایت نمیکند . برای شما آن شخص به خودی خود با تمام شخیصت داشته و نداشته اش اهمیت چندانی نداشته بود حال با این شخصیت درپیتش میخواهد چه اهمیتی داشته باشد ؟؟؟ اما بر خلاف بعد ساده و ابتدایی اِ داستان ، از جهت ایجاد آن بی نظمی و علت بودن آن معلول که شما را آزار می دهد اهمیت پیدا می کند . این به این معنا نیست که خودش اهمیت دارد  . بلکه آن رفتار صرفا در آن زمان و آن مکان باعث شده است مهم شود برایتان . 

مثلا اگر شما دختر باشید ، نمی توانید نسبت به کسی که دنبالتان می کند و سعی دارد باهاتان ارتباط برقرار کند بی تفاوت باشید ، نه از سر اینکه به او علاقه دارید و میخواهید ارتباط شکل بگیرد . بلکه از آن جهت که آن شخص علت موضوعی است که شما را آزار می دهد ، یعنی اهمیت ناشی از انزجار در شما شکل گرفته است . 

البته همیشه این اهمیت دادن ناشی از انزجار و آزار نیست . مثلا من اگر نمیخواهم به عنوان برای پست هایم فکر کنم ، این خودش موضوعی است که برای دفعات متمادی می تواند ذهن مرا مشغول کند در کنار اینکه همزمان برای گذاشتن یک عنوان خوب تلاش می کنم . این یعنی در ابتدای تصمیم گیری برای اهمیت ندادن ، تا زمانی که تصمیم به تحقق بی انجامد نه تنها از اهمیت ماجرا کم نمی شود بلکه رفته رفته می تواند باعث افزایش اهمیت موضوع برای ما و ایجاد یک چالش برایمان باشد . این بین جنگی شکل می گیرد میان اینکه "چرا باید اهمیت بدهم" و "چرا باید اهمیت ندهم" و تا پایان این جنگ از فکر مشغولی و اهمیت ماجرا کم نمی شود . تا زمانی که یکی از این دو تفکر بر دیگری چیره شود . 

یا مثلا زمانی که روی درخواست کسی وقت می گذارم و فکر میکنم لزوما به معنی اهمیت آن شخص یا درخواستش نیست . مثلا برای من مهم نیست فلان شخص از من چه درخواستی دارد ، اما بری من مهم است که باید در مقابل آن شخص چه رفتاری از خودم نشان دهم ، و حتی در همان مورد هم برای من نوع برخوردم مهم نیست به این دلیل که آن شخص برایم مهم است ، بلکه از این جهت مهم است که خودم را دارای شخصیتی میدانم که باید روی اعمال و رفتار خودم مسلط باشم و با اراده آن ها را انتخاب کنم . 

امیدوارم متوجه اصل داستان شده باشید و فحوای کلامم را فهمیده باشید هرچند میتواند در زمینه های دیگر و با مثال های بهتری توضیح داده شود اما به همین ها بسنده می کنم ، شما بگویید اگر از این نوع اهمیت ها نوع بارزتری را می شناسید ) 


  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۵۵ ب.ظ
  • آیدین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی