احترام ، عدم احترام
در میان تمام پست های بلند این روز ها ، گذری به افکار کوتاه و سرسری ام اگر بخواهم بی اندازم ، می شود این پست که حاصل یک پرسش ذهنی است ، ذهن من از من .
در حالی که صدای اذان در فضا پیچیده و من در ماشین تنها دارم مسیر را طی می کنم ، صدای موزیک را هم که به صورت کلی کمی پایینتر از حد معمول بود ، کمتر می کنم ، تا جایی که به گوش نرسد ، این بین خودم از خودم می پرسم چرا این کار را کردم و جدای از تمام احکام و مسائل شرعی اش که در آن لحظه برایم مهم نبود . و جدای از اینکه می تواند یک عادت باشد که از روی تکرار در من ریشه کرده باشد . دلیل واضحی برای آن می بینم .
احترام به صدای اذان ، احترام به آن ساعت شرعی و یا احترام به آن لحظه ی ملکوتی و هرچه که بخواهیم اسمش را بگذاریم ، واضح ترین دلیلی است که از هرکسی که بپرسی میتواند برایت بیاورد . از کودک 10 ساله تا پیر 70 ساله . اما سوال این بود ، عدم احترام من در این لحظه آیا نشانه بی احترامی من است ؟؟ این بین به دو صورت می توانم به ماجرا نگاه کنم ، مثل این است که بگوییم عدم تلاش من برای نجات فردی که در حال خودکشی است ، به معنی قاتل بودن من است ؟؟؟ و یا این که از زاویه ای دیگر بگوییم ، عدم سلام کردن من به تمام آدم هایی که نمیشناسم در حالی که سلام کردن من نشانه احترام است ، می شود نشانه بی احترامی من .
در مورد اول شاید اختلاف نظر هایی باشد ، اما در مورد دوم تقریبا همه سر اینکه عدم احترام من نشانه بی احترامی نیست توافق نظر داریم . اما در این مورد ، آیا عدم اقدام من برای کم کردن صدای موزیک می شود بی احترامی ؟؟؟
ضمنا لازم به گفتن نیست ، اذان ، قتل ، سلام کردن و یا هر مثال دیگری صرفا می شود مثالی از دُزی که من در نظر دارم ، بجایش می توانستم بگویم مثلا یک مسئله ی تقریبا حساس ، یک مسئله کاملا حساس و یک مسئله بی اهمیت .
- شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۱۶ ب.ظ