A P H E L I O N

قبل تر ، آسان تر بود

شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵ ب.ظ

نکته عجیبی که چند وقتی است توجه ام را به خودش کشیده این است که قبل تر ، چقدر آسان تر میتوانستم آدم هایی را پیدا کنم که می‌فهمیدند ، حالا هم نه اینکه نباشند ، اما روزهایی را به یاد می‌آورم که با هر آدم اتفاقی ای که حرف می زدم یک نوع هوش و فهم جالبی داشت ، اما حالا نمیدانم آن ها را کجا پیدا کنم ، اطراف پر شده از آدم هایی که علاقه هایشان اصلا وسوسه کننده و جالب نیست و هوش و درکشان هم چنگی به دل نمیزند . 


اگر بخواهم منطقی باشم ، خب نه اینکه آنها ذاتا کم هوش یا ضعیف باشند ، مساله این نیست ، صرفا در مورد من آن چیزهایی که من را برانگیخته می کند درشان وجود ندارد انگار . ( این را گفتم که یعنی اینجا کسی بد نیست و برتر نیست ، مثل دو خطی هستند که هر کدام مسیر خودشان را دارند ) 


از طرفی ، فکر می کنم میدانم که قبل تر چرا همه چیز آسان تر بود ، چون همه چیز تقریبا اولین بارش بود و اولین بار هر چیزی معمولا ارزش توجه دارد به نظر انسان ، مثلا من نمیدانم سوسوکپا در منو رستوران چیست ، ولی قورمه سبزی میدانم چیست ، بعد سوسوکپا سفارش می دهم ، در حالی که قطعا معنی این سفارش این نیست که سوسوکپا بهتر از قورمه سبزی است ، ولی خب در آن لحظه از قورمه سبزی سفارش جذاب تری است . 


حالا هم همین است ، بعد از اینکه سال ها تمام این اولین ها را تجربه کردم ، دیگر آن هوش معمولی و آن نمایش ناقص چیزها جذاب نیست و آدم ها هم به همان تناسب معمولی می نمایند . حالا فرض کنید ، در همین نمایش معمولی و با آدم های معمولی ، از هوش و درک معمولی هم خبری نباشد و حرف هایتان را نتوانید آنطور که میخواهید بزنید . واقعا خسته کننده می شود . انگار به یک مهمانی خانوادگی رفتی که فقط می شود در مورد اینکه دانشجو هستی یا سربازی یا بیکاری حرف بزنید و فقط حرف های معمولی بزنید . 


در همچین شرایطی ، بزرگترین نگرانی ات در مورد آدم ها می شود کشف همین معمولی بودنشان ، و معمولی بودن در جامعه امروز ما واقعا با معمولی بودن فاصله دارد ، آدم های معمولی جامعه ما آدم هایی هستند با افکار سطحی و هوش پایین و ارزش های اشتباهی و رفتار های بی منطق . 


خیلی وقت است که این تمرین را با خودم انجام می دهم ، خصوصیات آدم ها را تجزیه می کنم و سعی می کنم بهترین خصوصیتشان را پیدا کنم . و معمولا این خصوصیت یک خصوصیت ذاتی است و یا نه از روی تعقل که این خودش اصلا جالب نمی شود . 


در نهایت ، هنوز آدم هایی هستند که فکر می کنم جذابیت هایی دارند که حائز اهمیت و لایق توجه است ، اما خب ، قبل تر آسان تر بود . 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵ ب.ظ
  • آیدین

نظرات  (۵)

این اتفاق رو من در خودم حس می‌کنم 
قبلا آدم خاص و جالب تری بودم اما الان خیلی سطحی شدم و نمی‌دونم چی شد که اینجوری شد اما از این اتفاق ناراحتم
پاسخ:
جالبه اینم . شاید چون متوقف بودی زمان زیادی رو و رضایت کاذبی نسبت به خودت و شرایط خودت در خودت ایجاد شده بود . معمولا وقتی مدت زیادی رو با جمعی باشی که می پذیرنت و ازت فقط تعریف می کنن تنبل میشی نسبت به تغییر . 
متولد چه سالی هستی؟
تا چه سطحی تحصیل کردی؟
آیا تحصیلاتی که سپری کردی، در شخصیت ات تاثیر گذار بوده؟
آیا محیط زندگی را عوض کردی؟
مطمئنی اگه همون آدم ها را پیدا کنی،هنوزم مثل سابقند؟
آیا به نظرت ایستا نبودی و احساس نیاز به تغییر نمی کنی؟
پاسخ:
از سوال سوم بهت جواب میدم . 
بله 
نه 
نه ، و خب این چیزی نیست که بخواد تاثیری در این پردازش داشته باشه . 
به نظرم برای برهه های مختلفی ایستا بودم ، اما همیشه تغییر انتخابم بوده . 
سپاس از پاسخگویی ات.
خب، خواستم بگم انسان ها چون لحظه به لحظه با محیط های انسانی و طبیعی و زیستی در تعامل هستند؛لذا مدام در معرض تغییر قرار دارند.اگر از هوشمندی لازم برخوردار باشند،همسو با تغییرات خود را نیز تغییر می دهند.

جامعه فعلی ایران در یک مثلث محصور شده است.اضلاع این مثلث عبارتند از: 1-فرهنگ دینی - اسلامی از جنس شیعی و ان هم قرائت خاصی از شیعه و بر مدار ولایت فقیه.2- فرهنگ محلی - ملی و آموزه های باقیمانده از آن و 3- فرهنگ غربی - مدرن که طی 200 سال گذشته نه تنها بر ایران بل که بر بیشتر کشورهای جهان سایه افکنده و در این مدت کوتاه عمق و وسع اثرگذاری اش قابل توجه است. نکته حائز اهمیت این که کمتر پیش اومده این سه ضلع در حالت متساوی الاضلاع همزیستی کرده باشند،بلکه کشیدگی ضلعی بر دو ضلع دیگر نمایان بوده است.بنابراین در چنین وضعیتی از فضای فرهنگی،تکوین شخصیت آدما با تعارض جدی مواجه خواهد شد،مگر انکه آدما به درجه قابل قبولی از بالندگی علمی،فکری، عقلی و هوشمندی رسیده باشند.
پاسخ:
در مورد تغییر در حقیقت دلیل نوشتن من هم همین موضوع هست ، که تغییرات رو ضبط کنم و گاها بایگانی کنم دسته افکارم رو . 

موافقم با این موضوع که شدیدا با توجه به شرایطی که گفتی ، ما در حال فعل و انفعال هستیم و هر لحظه یه رنگی به خودمون میگیریم  . جلوی دوستان شخصیتی متناسب با فرهنگ غربی شاید پیدا می کنیم ، جلوی اقوام شخصیتی دینی یا محلی ، توی ادارات شخصیتمون دینی میشه و این تقابل شخصیت ها و سوویچ شدن بین این همه ارزش و الگو بالاخره کار دست آدمی میده ، تا جایی که خیلی از نزدیکانمون حتی شخصیت ثابت و قابل اطمینانی رو درشون نمیشه دید . حتی وقتی دو بار پشت هم از یک نفر ارزش ها و خواسته هاش رو بپرسی ممکنه جواب یکسانی نگیری . 
ای کاش اگه منعی نداشتی سن و میزان تحصیلات و رشته تحصیلی ات را می گفتی...
پاسخ:
تحصیلاتم مهندسی اِ و کاملا بی ربط با مطالبی که مینویسم :)) 
سن هم بین 20 تا 30 . دقیقا بین . 
ممنون از این که سن و رشته تحصیلی ات را گفتی؛ برایت آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
پاسخ:
سپاسگذارم از توجهتون 
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی