A P H E L I O N

عذاب وجدان نگیرم

يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۲۵ ب.ظ

دقت که می کنم تا به حال مطلبی راجع به عذاب وجدان ننوشته ام . پس مطابق اتفاقی که چند دقیقه پیش افتاد سعی می کنم چند خطی بنویسم . 

{زنگ صدا می کند}  ... بله ؟ ... فقیرم کمک کنید ... { گوشی را می گذارد و توجهی نمی کند}

به خودی خود این عامل دیگر کمتر در ما عامل بروز عذاب وجدان است ، اما می توانم از آن برای شناخت نوعی از عذاب وجدانم استفاده کنم . راستش را بخواهید من همین حالا هم نسبت به این موضوع عذاب وجدان ندارم اما اعضای خانواده نظرات متفاوتی دارند . 

اول از همه ببینیم عذاب وجدان اصلا چیست ؟ به نظرم عذاب وجدان می تواند تاثیر خلافی باشد که می کنیم اما کسی غیر از خودمان متوجه آن نمی شود . یعنی اگر کمی این تعریف را کلی در نظر بگیریم شاید بتوانیم تمام موارد عذاب وجدان را در آن جا دهیم . حال من فکر می کنم دیگر بهتر است مطابق تعریفم موارد عذاب وجدان را در ذهنم دسته بندی و از همه مهمتر تشخیص دهم . مثلا زمانی که من درک درستی از عذاب وجدان نداشتم وقت هایی که نمیتوانستم از حق خودم بگذرم تا به دیگری هم خوش بگذرد عذاب وجدان می گرفتم . مثلا نمی توانستم در صف نونوایی که آن قدیم تر شلوغ تر بود جایم را به شخص دیگری بدهم ، در ذهنم ممکن بود جنبه هایی از عذاب وجدان شکل بگیرد . 

اما حالا بهتر می دانم چه مواردی خارج از محدوده عذاب وجدانم قرار دارند . مثلا لازم نیست برای فقیری که نمیخواهم به آن کمک کنم یا نمی توانم یا هردلیل موجه دیگری ، عذاب وجدان بگیرم . مثلا لازم نیست اگر از لطف خودم نسبت به شخصی صرف نظر کردم ، مثلا گاها پیش می آید که افراد از من میخواهند برایشان چیزی طراحی کنم ، عذاب وجدان بگیرم . به صورت کلی می شود مجموعه ای از الطاف و کمک هایی که نمی کنم ، برای کمک هایی که نمی کنم عذاب وجدان نمیگیرم .

البته این من را آدم بی رحمی نمی کند و به معنی این نیست که کمکی نمی کنم ، تنها به این معنی است که تحت فشار عذاب وجدان خود قرار نمیگیرم برای انجام این کار . یا به نوعی دلیل کمک کردن من فرار از عذاب وجدان ناشی از کمک نکردم نخواهد بود . 

با این حال فکر می کنم مبحث عذاب وجدان کمی گسترده تر باشد ، اما نمی خواهم از همین قالب فعلی خارج بشوم چون ضمن نرسیدن به مفهومی که میخواهم ، همین را هم از کف می دهیم . 

فکر می کنم آدم ها هرچه مهربان تر باشند ، بیشتر مورد هدف عذاب وجدان قرار می گیرند ، اما فکر نمی کنم این نشانه ی خوبی باشد ، یعنی مهربانی ساده لوحانه و تعریف محدوده گسترده ای از موضوعات و مواردی که میتوانند شما را دچار عذاب وجدان کنند اصلا قرار نیست شما را تبدیل به آدم بهتر یا خوب تری کند . مثلا کسانی را می شناسیم که به همه کسانی که دستشان را دراز می کنند کمک می کنند . یا از حق خودشان برای دیگران گذشت می کنند . ( در مورد مواقعی صحبت می کنیم که این اتفاقات ناشی از فشار تصمیم عذاب وجدان باشد ) 

در عوض به نظرم اگر آدم محدوده مشخص و کوچک تری از عذاب وجدان داشته باشد ، بهتر می تواند چهارچوب اخلاقی و رفتاری خودش را حفظ و کمتر دچار فشار عذاب وجدان شود . 

در انتها می خواهم چند مورد از مواردی را که حالا در محدوده عذاب وجدانم قرار دارند را بنویسم : 

حق کسی را ضایع کردن . 

طبیعت را خراب کردن . 

خشک کردن گل های گلدان . 

دیر کردن سر قرار . 

دروغ گفتن . 

تلفن جواب ندادن . 

دانلود پی دی اف کتاب و نخریدنش . 

نخریدن آلبوم های موسیقی . 

جلوی در خانه ها پارک کردن . 

...

ضمن این که نظراتتون در مورد مطلبی که در بالا نوشتم رو میخوام . چند مورد از عجیب ترین یا بارز ترین مواردی که در محدوده عذاب وجدانتون قرار داره رو بنویسید . 

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۲۵ ب.ظ
  • آیدین

نظرات  (۵)

مامانم روزه بود و داشت میگفت من خسته ام و حالم بده و با من حرف نزنین. منم درحالی که رو میز نشسته بودم و اصلا بهش کمک نمیکردم عذاب وجدان گرفتم.  بعد به خودم گفتم چرا؟ اون داره بخاطر اعتقادات خودش و خدای خودش سختی میکشه. من چرا احساس بدسرشتی بهم دست میده؟ 

باز از کمک نکردن به حیوونا، کمک نکردن به بچه های فقیر توی خیابون و محدود کردن کسی یا چیزی عذاب وجدان میگیرم و اکثرا از بیشعوری خودم. :)
پاسخ:
من فکر می کنم این یه رابطه خطی نباشه ، یعنی اینطور نیست که برای هر موضوعی یه مسیر مشخص برای نتیجه گیری وجود داشته باشه یا اینکه با یه صفحه طرف باشیم ، منظور از صفحه برخورد ما با ماجرا از این نظر که فقط یک وجه از اون ماجرا رو می بینیم . حتی صفحه که ساده ترین چند وجهی اِ دو وجه داره . 

به نظر من این تورو آدم خبیثی می کنه اگه بگی مادر من به خاطر روزه گرفتن خسته س و من نمیخوام کمکش کنم چون خستگی اون ناشی از روزه گرفتنش هست . پس در ادامه عذاب وجدانی هم نمیگیرم چون من کمک نکردم بهش چون روزه گرفته بود و من نسبت به روزه گرفتن اون مسوولیتی ندارم . 

این درحالی هست که تو نادیده میگیری تمام فعالیت های دیگه ای که هر کدوم ناشی از اعتقادات غیر مذهبی یا اخلاقی هستن و نسبت به اونها همچین موضع گیری ای نداری . یعنی این یه برخورد طبیعی اِ و من نمیدونم چقدر درست هست یا نه ، اما ما معمولا نسبت به قضایایی اِ در اعتقاداتمون باهاشون تضاد وجود داره بی رحمانه تر برخورد می کنیم . مثلا این یه نمونه ضعیف شده و کوچیک از کشتار غیر مذهبی ها توسط مذهبی هاست . کشتن غیر مذهبی ها منطقی می شه زمانی که می فهمیم بین اعتقادات ما و اونا رابطه ای وجود نداره . اگه یه آخوند کنار خیابون پنچر کنه بهش کمتر ممکنه پیشنهاد کمک بشه یا بیشتر ، منظور تاثیر آخوند بودن فرد هست جدای از انسان بودن اون . 

هدف از پاراگراف قبلی این بود که یکمی باز کنم این رو که چرا فکر می کنم این طرز فکر ممکنه تورو آدم خبیثی کنه . اعتقادات دینی مادرت ، با اینکه معتقده اتاق تو باید همیشه تمیز باشه در عمل تفاوت چندانی نداره . همونقدر که تو نسبت به تمیزی اتاقت احساس مسولیت پیدا می کنی و به اون اعتقاد احترام میذاری ، اگه کمتر یا به شکل دیگه ای بخوای با اعتقاد مادرت به روزه گرفتن برخورد کنی این فکر نمی کنم قضاوت سالمی باشه . تو به مادرت کمک نمی کنی چون ضعف اون ناشی از یه اعتقادات دینی اِ که در این مقطع با اعتقاد تو هم سو نیست . تو به ماردت کمک می کنی چون مادرت خسته س یا احساس ضعف داره . فکر می کنم این جا استفاده کردن از اهرم اعتقاداتش برای خلاصی از عذاب وجدانی که نمیدونم چقدر درست یا غلط هست اما به هر حال وجود داره شاید بهترین عملکرد نباشه . 
گاهی وقتا خود اون عذاب وجدانه نیست که آزاردهنده‌ست، عذاب وجدان اینکه چرا بخاطر انجام‌ دادن یا ندادن کاری عذاب وجدان نداریم آدمو اذیت میکنه!
فک میکنم هیچ منطق خاصی‌م نداره که بنا بر اون به قول تو محدودش کنیم که راحت تر کنترل بشه، فقط میشه یکم تعاریف انسانیتو تو ذهنمون دستکاری کنیم که مثلا کاری که انجام میدیم از کادر اون تعریفه خارج نشه که بخوایم بخاطرش متحمل عذاب وجدان بشیم!!
پاسخ:
قسمت اول رو نفهمیدم . یعنی فکر می کنم درست نیست برداشتی که داری ارائه میدی . ما یا عذاب وجدان داریم . یا نداریم . اینکه نداریم و از این که نداریم عذاب وجدان بگیریم بازم یعنی نسبت به اون موضوع حساسیم و عذاب وجدان داریم . میفهمم چیو میگی ولی فکر میکنم بازمم جزو همون دسته عذاب وجدان قرار میگیره . 

من البته هدفم این نیست که بگم ما باید خودمون رو در چهارچوبی قرار بدیم که عذاب وجدان نگیریم . در حقیقت بیشتر میخوام به این توجه کنیم که چه موارد نامربوطی رو وارد این قضیه می کنیم که گاها باعث تصمیمات اشتباه با پیامد های نا مناسب برامون میشن . 
ضمن اینکه کم پیدایی و کلی تعارف که بیشتر بیا و بیشتر بنویس و جمعی دیگر از تعارفات و هندوانه زیر بغل گذاشتن ها . ( اینارو خودت متصور شو دیگه من روابط عمومیم خوب نیست :| :)) )

منظورم بیشتر به کاراییه که قبلا تو‌ ذهنم انجام ندادنش عذاب وجدان‌آور بوده، ولی چون دیگه به مرور زمان ارزش اون کار برام از بین میره دیگه ناراحت کننده نیست وقتی انجامش نمیدم، فکر اینکه نکنه این مورد واقعا چیز ضروری ای باشه ولی از ارزشای خودم خط خورده باعث میشه عذاب وجدان بگیرم که چرا از انجام ندادنش عذاب وجدان نمیگیرم. مثالی الان به ذهنم نمیرسه که بتونم منظورمو درست برسونم! حالا شایدم اسمش عذاب وجدان نباشه و مثلا یه نگرانیه که نکنه از انسانیت خارج شدم! ولی خب بارز ترین حس عذاب وجدان من مربوط به همین مورداست

نه هستیم همین دور و برا زیر سایه شما و یه سری دیگه از همین تعارفا چون منم زیاد بلد نیستم!:))
پاسخ:
تقریبا متوجه منظورت شدم . فکر می کنم یکمی اطمینان و اعتماد به خودت موضوع رو بتونه حل کنه تا قسمتی . 


:))
خوب من که همه ی این ماجرا رو جنایت میدونم! یه سری باید و نباید که زورچپون شده به ذهن سفیدمون در کودکی. توی کودکی اگه باید ها رو انجام ندیم مجازات میشم؛ اگه نباید ها رو انجام بدیم مجازات میشیم، اینه که به تدریج ذهنمون شرطی شده. یعنی میدونم بعضی کارها رو اگه انجام بدیم ذهنمون بدون دخالت هیچ کس شروع میکنه به تولید اضطراب. مثل همون اضطرابی که از دعوای والدین میگرفتیم.. حالا فرهنگ ما هم دینیه و همیشه در تربیتمون تاکید زیادی روی زهد و پرهیزگاری میشده، مثل همین داستانا که مثلا اگه از خودکار اداره برای نوشتن یه چیز شخصی استفاده کنی به خاطر همون یه ذره جوهر حق الناس اون دنیا خرت میگیرن! طوری که خیلی ها دچار وسواس اخلاقی میشن. من که خیلی دوست دارم کلا از دستش خلاص. خوب و بد خودم رو بسازم. قواعد عقلانی داشته باشم.

یه نمونه ازون وسواس های زاهد مآبانه ی من موقع خوندن روزنامه هاییه که جلوی دکه های مطبوعات پهن میکنن. مثلا اگه توی صفحه ی اول روزنامه یه مطلبی رو بخونم خودم رو موظف میدونم اون روزنامه رو بخرم. چون اگه نخرم اون مطلبی که خوندم حلال نیست :|
پاسخ:
با فرض اینکه خوب و بد خودمون و قواعد منطقی خودمون برای کارهامون رو داریم ، باز هم خب تحت شرایطی که مخالف اون رو انجام بدیم آیا عذاب وجدان نمیگیریم ؟؟؟ و بد هست اصلا اینکه بگیریم مگه ؟؟؟ 

وسواس جالبی بود :)) 
خب اول بیا به عذاب یه مفهوم مشخص تر بدیم. من میگم عذاب درواقع همون مولفه ی روانی هیجان "اضطراب"ه. یه جور پریشانی ناخوشایند که درمقابل یک تهدید مبهم حس میکنیم.

من که میگم "عذاب" اصولا از سمت "دیگران" می آد. من اگه از رسیدن به یه منفعت شخصی یا خواسته ی شخصی دربمونم و شکست بخورم نهایتا دچار احساس ناکامی(غم) میشم. اما ملامتهای دیگرانه که باعث میشه حس اضطراب(عذاب) پیدا کنم. مثلا اگه در کنکور(یا هر مثالی برای ارزشهای اجتماعی) شکست بخورم یکی از جانب خودم حس غم میکنم و بعد از جانب دیگران ملامت میشم و احساس اضطراب. حالا حتی اگه کسی هم خبر نداشته باشه که من کنکور میدم. چون از کودکی بارها الگوی شکست>شماتت دیگران>اضطراب در من ایجاد شده پس ذهنم شرطی شده و حتی اگه کسی هم نباشه باز درونم انگار کسی هست که شماتتم میکنه. اینه که میگم اگه خوب و بد خودمون رو بسازیم و ارزشهامون فارغ از ارزشهای اجتماعی همون منافع خودمون باشه پس تهش حسی که پیدا میکنیم همون غم خفیفه که از درماندگی می آد. چون دیگه خاطره ای از شماتت نداریم. و اصلا دیگه اهمیتی نداره شماتت دیگران چون اون ارزش برای ماست.
پاسخ:
من با تعاریفی که کردی فکر می کنم مخالفتی ندارم . اما من این عذاب رو یه مولفه بد نمیبینم . یعنی به نظرم در چهارچوب درستی از اون ارزش های اجتماعی یا فرهنگ جامعه یا هرچی به نظرم وجود این عذاب یه عامل کنترل کننده و نگهدارنده ی مثبت میتونه باشه . در حقیقت منظور حرف من توی این پست این نیست که عذاب وجدان نگیریم ، یا عذاب وجدان بد هست . اتفاقا من با حرف تو موافقم که این عذاب اصولا از خارج از وجود ما نشات میگیره و به نوعی در اکثر موارد مثل همون هایی که توی پست گفتم کاذب هست . منتهی هنر ما اینجا میشه تعیین محدوده ی این مخاطرات ، یعنی من بدونم برای چی دارم عذاب می کشم . این در حالی اِ که من فکر می کنم اگه ما نسبت به عذابی که می کشیم کاملا آگاه باشیم اصلا مقوله ی عذاب دیگه اون معنای اولیه رو نداره و به شکل دیگه ای تجربه میشه . 
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی