A P H E L I O N

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

نیاز به تایید دیگران ، امری معمول است . اما نمیدانم بواقع چقدر اهمیت دارد و پیامد ها و اثرات آن اصلا چیست . به همین دلیل و بنا به نیاز به روشن کردن این موضوع برای خودم این متن را مینویسم . 


نیاز به تایید دیگران از آن موضوعاتی هست که معمولا نوع برخورد ما با آن انکار است . یعنی کم پیش می آید بخواهیم بپذیریم که به تایید از طرف دیگران نیاز داریم . در مورد خودم ، و در مورد اکثر باقی دیگران همیشه اینطور بوده ست که ، من خودم اولویت خودم هستم ! اما در عین حال رفتارم و تصمیماتم با معیار هایی سنجیده میشود که خوش آیند دیگران حتما باشد . ممکن است این بین خوش آیند من هم باشد یا نباشد . 


برخلاف تصوری که حالا ممکن است داشته باشید اما معتقدم مساله به همین سادگی نیست ، نیاز به تایید دیگران از آن دست مسائلی نیست که برایش یک نسخه بپیچیم . 

من برای جذب جمایت و همراهی دیگران نیاز به تایید شدن توسط آنها دارم ، گاها این دیگران مردمی هستن که برای انتخاب کردن من باید حمایتشان را جلب کنم ، و گاها یک نفر است ، مثلا همسر یا دوست من است ، در موارد کوچک کار هایی که مطابق میل خودمان نیستند اما برای جلب تایید دیگران انجام میدهیم را فداکاری و از خود گذشتگی تعبیر می کنیم و در موارد بزرگتر آن ها را به چشم سیاست و زیرکی میبینیم . 


اما این تایید شدن توسط دیگران ، همیشگی نمیتواند باشد ، همانطور که از خودگذشگی همیشگی نمیتواند باشد . در حقیقت هرچه بیشتر در راستای تایید دیگران و بر خلاف خوش آیند خودمان قدم برداریم ، از خودمان فاصله بیشتری میگیریم ، که این مساله ورای اینکه آیا خودمان اصلا شخصیت خوبی داریم و یا نه ، بد است . به این دلیل که مادامی که در گرو تایید دیگران تصمیم گیری می کنیم ، مسوولیت پذیری و پشتکار ما در قبال تصمیماتمان خیلی خیلی ضعیف تر است . این در حالی است که این تصمیم ، و چه بسی خوش آیند دیگران ، میتواند نفسا مساله مفید و لازمی باشد ، اما صرف دربچه ای که ما از آن این تصمیم را وارد ذهنمان کردیم باعث می شود طور دیگری با آن برخورد کنیم . 


از دیگر پیامد های نیاز به تایید دیگران هم فراموش کردن خوش آیند های شخصی  و جایگزین کردن آنها به خوش آیند های دیگران است ، مثلا من یک دانشجو هستم که ترجیح میدهم وقت خودم را صرف طراحی کنم و ساعات زیادی در روز را مطالعه کنم یا تخیل کنم ، اما زمانی که در محیطی قرار می گیرم که دیگران خوش آیند های متفاوتی دارند ، مانند مثلا بیرون رفتن و ساعات زیادی را ورق بازی کردن ، نیاز هایی مانند نیاز به پذیرفته شدن در جمع ، نیاز به دوست داشته شدن توسط دیگران ، نیاز به دیده شدن ، نیاز به حمایت ، نیاز به دوست پیدا کردن و .... به خوش آیند های شخصی من حجوم می آورند و سعی می کنند آن ها را با برآیند خوش آیند جمع همسو کنند . که رفته رفته این مساله باعث میشود خوش آیند های شخصی من که برای من لذت و آرامش را به همراه می آورد جای خوشان را به استاندارد های دیگران بدهند ، که در پس آن چک باکس تایید شدن توسط دیگران تیک بخورد . 


اما چرا در حالی که خوش آیند های جایگزین گاها میتوانند از خوش آیند های قبلی خودشان بهتر باشند باز هم وقتی صرفا از تایید دیگران حاصل شده باشند کارایی ندارند ؟؟ 

یعنی مثلا ، اگر خوش آیند شخصی من مثلا خوابیدن و بیرون نرفتن باشد ، و جمعی که در آن قرار دارم من را مجاب به بیرون رفتن و معاشرت کند ، یا خوش آیند شخصی من خوردن و بازی کردن باشد و تایید جمع در گرو ورزش کردن و مطالعه باشد ، باز هم جایگزین شدن از صرف اینکه تایید دیگران بدست آید فایده چندانی ندارد . چون خصوصیتی که حاصل تامل عمیق و حاصل پایه ریزی و روابط منطقی نباشد ، اصلا پایدار و موثر نیست . قطعا اگر ورزش کردن و یا مطالعه من صرف تایید شدن توسط دیگران باشد ،  زمانی که دیگرانی برای تایید وجود ندارد ورزش و مطالعه هم در کار نیست و حتی در زمانی که دیگران نیز وجود دارند عمل صرف این است که مهر تایید بخورد و عمق و تاثیر واقعی آن حاصل نمی شود . مثل تظاهر به مطالعه زمانی که میخواهی شخصی را تحت تاثیر قرار بدهی یا تاییدش را جلب کنی . 


پس خوش آیند هایی را جایگزین خوش آیند های شخصی میکنی که از عمق و پایه ای برخوردار نیستند ، خوش آیند های قبلی که به باورشان رسیده بودی را حذف می کنی و کاملا تبدیل می شوی به شخصیتی که برای هیچکدام از رفتار هایش منطق و پاسخی ندارد و برای انجام هیچکدام از موارد لیست خوش آیند هایش اتش و هیجانی ندارد . 


نیاز به تایید دیگران شاید در آخرین قطعه دومینو خودش احتمالا به عدم اعتماد به نفس برگردد . هرچند عدم اعتماد به نقس خودش موضوعی است که نیاز به تفسیر دارد اما حداقل این را میدانیم که باور و اعتماد به تصمیمات و خوش آیند های شخصی ، تغییر آن ها را سخت تر و ریشه آن ها را تقویت می کند . 


نیاز به تایید شدن توسط دیگران یک نیاز بی مورد و بیجا نیست ، اما میتواند هم باشد . زمانی که با تظاهر تایید دیگران را به دست بیاوریم ، و یا با هر ترفندی که منجر به خودمان نبودن باشد ، در حالی که با برآورده کردن نیاز تایید دیگران یک نیاز را به جا آورده ایم ، نیاز های دیگر و شاید به مراتب بزرگتری را ایجاد می کنیم که در مسیر خاموش ذهنمان تردد می کنند . مثل نیاز به خود شناسی ، نیاز به اعتماد به نفس . با هر قدم متظاهرانه ای که بر میداریم از خودشناسی ما کم خواهد شد . 


در عین حال بدست آوردن تایید دیگران با تغییرات درونی و فهم مسائلی که در پی تایید شدن آنها هستیم میتواند مفید باشد ، مثلا رفتار های اجتماعی ما ، مثل احترام گذاشتن و یا رعایت حق و حقوق دیگران اگر تایید دیگران را در پی دارند ، با قاعده و تغییرات درونی هم همراه هستند ، مثلا ما میدانیم اگر تصمیم به رعایت حقوق دیگران گرفته ایم در ساده ترین حالت ممکن ، مهر تایید بر یک رفتار درست جمعی زدیم که پیامد آن برای خودمان هم رعایت شدن حقوق خود ما است . فرق این مساله با اینکه نوع خاصی از پوشش را انتخاب کنیم که در آن به ما سخت می گذرد اما تایید دیگران را در پی دارد در همین منطق ابتدایی و ساده آن است . پاسخ به این سوال که چرا همچین خوش آیندی دارم ، چرا باید این رفتار را اصلاح کنم ، چرا باید این خوش آیند را جایگزین کنم و چرا باید این خوش آیند را حذف کنم کلید کار است . شاید میزان اعتماد به نفس هم وابسته به پاسخ هایی باشد که به این چرا ها داریم . 


در نهایت به توجه به مقداری پراکندگی و شلوغی متنی که نوشتیم ، فکر می کنم در قدم اول به چیزی که میخواستم رسیده باشم ، هرچند همه ی چیزی که باید باشد نبود اما فکر می کنم ابتدای خوبی برای این موضوع میتواند باشد . در جمع بندی ای کوتاه میتوانیم اینطور بگوییم که نیاز به تایید دیگران میتواند شکل های گوناگون از تظاهر تا اصلاح داشته باشد که در اشکال مختلف آن میتواند مفید و یا مضر باشد ، میزان درک ما از رفتار ها و تصمیماتمان و آگاهی نسبت به رابطه آن ها با خوش آیند های ما و دیگران میتواند به نتیجه ای که در پس آن رفتار یا تصمیم خواهیم گرفت کمک بسزایی کند .