A P H E L I O N

مساله آشنایی - آنزیم آشنایی

پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۱۲ ب.ظ
مباحثی را که پیش تر مطرح کردم ، اکثر آن برمی گشت به همان مرحله اول و اساس و پایه های مساله ی آشنایی ، که اصلا چطور است و چه  می شود و چه چالش هایی پیش رو است ، منتها علیرغم حساسیت آن مرحله ، مرحله ی سخت تر آشنایی به زعم من می شود اینجا ، اینجا که شناسایی را انجام دادی ، همه چیز برایت اوکی شده ست و میخواهی آشنایی اتفاق بیوفتد ، حالا می خواهد درست یا غلط .

بر خلاف اکثر آدم ها و اکثر جاهای دیگر دنیا ، اینجا این مساله کمی بغرنج و به گونه ای آزار دهنده می تواند باشد ، به دلایلی که اکثر آن ها را می دانیم و مربوط به فرهنگ و دین و سیاست و حکومت و جامعه و از این دست عوامل خارجی ، و مواردی که ممکن است ندانسته بهشان دامن بزنیم و یا بی دلیل تکرار و انجامشان دهیم و عوامل داخلی بنامیمشان . 

مثلا می دانیم که سیکلی که طی آن رشد می کنیم و به سن نو جوانی و جوانی می رسیم و عاری از هرگونه جنس مخالف است ، میتواند در نحوه ی آشنایی ما و تصور ما نسبت به روش های آشنایی با جنس مخالف تاثیر بگذارد . و می گذارد . منتها نظر من این است که روی اشنایی ما با جنس موافق هم تاثیر می گذارد . که این می شود همان چیز هایی که میدانیم ، در کنار چیز هایی که نمیدانیم و به آن توجه نمی کنیم . چون برای ما عموما مهم نیست که وقتی پسر هستیم ، مورد توجه فلان پسر قرار بگیریم یا خیر ، یا وقتی دختر هستیم از طرف دختر دیگری پذیرفته شویم یا خیر ، عموما عدم رخداد همچین اتفاقی را یک چیز عادی میبینیم و دنبال پیدا کردن مشکل و یا ایرادی در صورت وقوع آن در خودمان یا طرف دیگر نیستیم . منتها اگر طرفمان مثلا وقتی به عنوان یک پسر پا پیش می گذارید دختر باشد و آشنایی اتفاق نیوفتد ، تمام مدت به عواملی که مانع اتفاق نیوفتادن این آشنایی شدند فکر میکنیم و به دنبال رفع عیب هستیم . مثلا حتما از مدل موهایم خوشش نیامد . یا شاید باید بجای بافت کاپشن چرمی که این روز ها مد شده است می پوشیدم . یا شاید چهره ام بد است . یا هیکل ام روی فرم نیست . و از این جور موارد . 

این بین اما قبل از مطرح شدن چنین چیز هایی باید بگویم اصلا بحث ما سر آن نیست . پاراگرف بالا صرفا جهت این بود که بدانیم ما آنچنان که باید روی نظام روابطمان مسلط نیستیم . 

برویم سراغ اصل موضوعی که برای آن اینجا جمع شده ایم . ( در حقیقت این متن نوشته ی من به خودم است و استفاده از این عبارت کارایی ندارد اما دوست دارم اینگونه بنویسم :| ) آنزیم آشنایی را همانطور که گفتم ، مجموعه تلاش ها و مسیر ها و اتفاقاتی در نظر میگیریم که جهت برقراری ارتباط بین شما و آن چیز که میخواهید رقم می خورد . مثلا تا چند سال پیش و حتی در حال حاضر میان گونه های نادری از انسان ها ، انداختن شماره داخل کیف و سبد خرید می شود یک نوع تلاش برای آشنایی ، البته نه از نوع ارزشمند آن . اگر بخواهیم خودمان را گول نزنیم ، اکثر ما خواستار برقراری ارتباط با جنس مخالف خودمان هستیم ، و یا بهتر بگوییم ، چالش اصلی ما برقراری ارتباط با جنس مخالف است و در دیگر ارتباط های اجتماعی ممکن است اینچنین دچار چالش و بحران نباشیم . پس در همین مورد هم حرف میزنیم . 

بیایید از افکار یک جوان درست قبل از اینکه دست به انجام همچین کاری بزند با خبر شویم : 
-از چه روشی برای باز کردن سر حرف استفاده کنم 
-اگر خوشش نیاید 
-اگر ضایع شوم 
-اگر جوابم را ندهد 
-اگر آبرو ریزی شود 
-اگر بگوید فلان کار را کن 
-اصلا برم چی بگم 
-اگه از من خوشش نباید چطور بحث رو جمع کنم 
-اگه برم و طوری حرف بزنم که فرصتم رو از دست بدم چی ، باید حسابی به چیزی که میخوام بگم فکر کنم . اما اینقدر وقت ندارم 
-حتما خودش یکی رو داره که خیلی بهتر از منه 
-شاید مامانش همین دور و بر باشه 
-اصلا از کجا معلوم هنوز مدرسه ای نباشه ، یا اینکه دانشگاه نرفته باشه و از من بزرگ تر نباشه 
-چطوری بدون اینکه یخوام بهش پیشنهاد بدم این چیزارو بفهمم 
-چطوری ازش بخوام قبل از اینکه باهم بخوایم وارد رابطه خاصی بشیم یا جواب نه بده یه وقتی رو واسه اینکه بهتر باهم رو به رو بشیم بذاره 
-اصلا اگه اینجوری باشه که همیشه باید وقتش رو واسه این چیزا بذاره حتما کلی آدم در روز این رو ازش میخوان 
-بیخیال اینم یکی مثل قبلی ها حالا چه اصراری داری تو پسر/دختر حتما سرش با یکی گرمه . اصلا تو براش اهمیتی نداری . 
-آره بابا اصلا اونقدر هم که فکر میکنم خوب نیست ولش کن 
-الکی خودم رو ضایع نکنم 
-...

معمولا چنین افکاری یا مشابه چنین افکاری در ذهن فرد ایجاد میشه که عموما به بیخیالی منجر میشه و فرد راهشو میگیره و میره . این افکار اما قطعا به نظر شما هم افکاری هست که برای هر فردی هر کجای دنیا اتفاق میوفته و اصلا نشانه ای از تاثیر فرهنگ و دین و سیاست و ... در اون وجود نداره . در حقیقت به نظر من تاثیر این موارد در پیامد هرکدام از اگر های بالا نهفته است . پیامدی بزرگتر از واقعیت خودش که بر اثر افکار عموم جامعه و جو حاکم بر اون متاثر از عواملی که به اونا اشاره شد بوجود میاد . این ناشی از وجود یک بازه و فاصله طبقاتی بسیار بزرگ بین نوع باور افراد هست . مثلا ممکنه شما به دختری پیشنهاد آشنایی خیلی مودبانه و در چهارچوب ادب بدی ، و دختر همین پیشنهاد رو نشانه ی گستاخی و بی فرهنگی و ضد اجتماعی بدونه ، و در عین حال دختر دیگه ای اون رو نشانه ادب و فرهنگ و پذیرفته بدونه و دختر دیگه اون رو چیپ و داهاتی گونه بدونه ، و نکته ی عجیب این بین تفاوت ظاهری و رفتاری این دختر ها باهم هست . در حالی که فاصله افکارشون باهم فرسنگ ها فاصله داره ، در ظاهر اون تفاوت خلاصه میشه به لباس کمی باز تر ، مانتو یا چادر یا شال پوشیده تر و رژ پر رنگ تر ، و یا در محیط دانشگاه این تفاوت ها هم به صفر میل پیدا میکنه ، در حالی که خارج از این سیستم ، خارج از سیستمی که به این افکار پوشش و رفتار خاصی رو معرفی و تحمیل کنه ، شما با دیدن اون افراد و دقت به رفتار اونجا میتونی از افکارشون به صورت نسبی و در حد نیاز مطلع بشی ، اینجاست که ایراد یک حکومت واحد بر افکار مختلف یا فاصله بسیار زیاد ظهور میکنه . البته در این زمینه .

در قسمت دیگه ای از این ماجرا ، جدای از حکومت ها ، سنت ها هستند که علیرغم متاثر بودن از حکومت ، عاملی غیر قابل نادیده گرفتن هستن . مثلا در سنتی که دوست دختر جایگاهی در اون نداره ، رابطه بین دختر و پسر فقط میتونه به صورت ازدواج شکل بگیره ، عدم وجود این تعریف باعث بوجود اومد فضایی میشه که در اون انواع خواسته ها در تقابل با هم در فضایی بدون چهارچوب مشخص قرار میگیرن . این فضا ضمن اینکه مارو در قسمت آنزیم آشنایی از جهت انتخاب درست آنزیم دچار مشکل میکنه ، بستری رو فراهم میکنه برای سوء استفاده از روابط و یا وارد رابطه اشتباهی شدن .
 (( حالا که این بحث پیش آمده لازم میدانم در این پرانتز چند خطی را به ایراد این فضای بدون تعریف و چهارچوب اختصاص دهم ، به عنوان مثال ، فضایی را متصور شوید که همه ی انسان ها در آن لخت هستند ، حرف نمیزنند ، چشمانشان بسته است و به صورت کلی واکنشی نشان نمی دهند . پر است از انواع انسان ها با اندازه های مختلف و رنگ های متنوع . حال از شما بخواهند آنهایی را که مذهبی هستند از آتئیست ها جدا کنید ، این بین ممکن است کمی زرنگی به خرج دهید و بروید سراغ بارزترین نشانه های افراد مثلا میدانید اکثر آن ها رنگ پوست تیره تری دارند افراد مذهبی ای هستند ، و یا بتوانید اعراب را از روی ظاهرشان تشخیص دهید ، یا از این دست مشخصه های ابتدایی ، اما در نهایت نمیتواند به هیچکدام از انتخاب هایتان مطمئن باشید ، صرفا میتوانید شانستان را بالا و پایین کنید ، تصور کنید اگر قرار بود دنبال آتئیست ها بگردید تقریبا تشخیص آن ها غیر ممکن بود ، اما اگر کمی چهارچوب را کوچکتر کنیم ، مثلا در فضای دیگری که شرایط اعضا همان باشد ، منتها شما بدانید همه شان آدم های مذهبی هستند ، از شما بخواهند مسلمان ها را از مسیحیان و بودایی ها جدا کنید . آن موقع تشخیص برای شما به مراتب آسان تر بود . مثلا چشم بادامی ها را میتوانستید به راحتی در زمره بودایی ها قرار دهید ، عرب ها و آنهایی که سیاه تر بودند و مشخص بود حوالی خاورمیانه زندگی میکنند را در زمره مسلمانان و آن سفید تر ها که روی صورتشان کک و مک های نارنجی بود را هم میان مسیحیان . این می شود زمانی که شما تعاریفی را از پیش برای فضایی مشخص کنید )) 
پس سنتی که در اون مثلا دوست دختر تعریف نشده ، در حالی که وجود اون غیر قابل انکار و نادیده گرفتن هست ، صرفا فضایی رو ایجاد میکنه بدون چهارچوب ، ما تعریفی برای دوست دختر نداریم ، نحوه برخورد با اون ، چهارچوب های رابطه و یا نحوه مراقبت خانواده از این شرایط رو هم نداریم چون به وجود اون اعتقاد نداریم . و این بین زمانی که همچین چیزی وجود داره ما اون رو به حال خودش رها کردیم ، هر رابطه به هر صورت درست و نا درستی شکل میگیره و پیش میره . این بین این ما هستیم که در تقابل با این فضا جهت آشنایی به اشخاصی که در این فضا وجود دارن دچار چالش خواهیم شد ، نمیدونیم کدوم انتخاب رو برای چه هدفی باید در نظر بگیریم ، نمیدونیم بر اساس چه معیاری میشه وارد چه رابطه ای با چه چهارچوبی شد ، صرفا یک رابطه تعریف شده ، و اون رابطه به آسانی قابل دست یابی نیست پس ما شروع میکنیم به برنامه نویسی به صورت غیر رسمی ، کاری که در دنیای نرمافزار اتفاق میوفته ، زمانی که مثلا ما به برنامه ای برای ارتباط باهم نیاز داریم اما در بستر اساسنامه سیستم عاملی که از اون استفاده میکنیم وجود همچین برنامه ای تعیین و پیش بینی نشده . پس برنامه نویس ها به صورت غیر رسمی شروع به انتشار برنامه ها میکنن که در اون سیستم عامل به اجرا در میاد ، این بین این برنامه ها ممکنه حامل ویروس باشن ، ممکنه باطری گوشی یا سیستم شمارو بیش از حد مصرف کنن یا به کلی سیستم شمارو خراب کنن . 

در مورد آنزیم آشنایی در این مرحله هم همینطور است ، فضای تعریف نشده باعث وجود خواسته های تعریف نشده ، واکنش های غیر قابل پیش بینی ، پیش روی های خارج از برنامه و خرابی ناشی از استفاده نا درست از اونها بشه . 
این که به راستی آنزیم آشنایی قرار است چگونه باشد و چگونه عمل کند مساله ی پیچیده ای است . منتهی نباید فراموش کرد ما صرفا در مورد چالش های این مسائل حرف میزنیم . میدانیم مثلا در محیط دانشکده میتوان با زیر نظر گرفتن همکلاسیمان یا در محیط فامیل با زیر نظر گرفتن فلانی کلی از آن اطلاعات به درد بخور بدست آورد که به ما جهت انتخاب و استفاده از آنزیم درست آشنایی کمک کند . 

باید  به این موضوع اعتراف کنم که متن بواسطه آن پرانتز اضافی از نظم خارج شد ، یعنی نمیتوانستم آن را حذف کنم . پس ترجیح بر این شد که متن را بهم بریزم و یک جور هایی بدون انتها و نتیجه آن را رها کنم و از موارد بسیاری صرف نظر کنم . پس متن را اینجا پایان میدهم . منتها سعی خواهم کرد به شکل دیگری و خلاصه تر در موارد بعدی از مطالبی که عنوان نشد استفاده کنم . 
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۱۲ ب.ظ
  • آیدین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی