A P H E L I O N

کجای وسط

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۱۴ ب.ظ

به دو تصویر پایین چند ثانیه دقت کنید :


کندی 2کندی 1

( دقت کنید یعنی هرکدام را باز کنید و در سایز واقعی به اجزایشان دقت کنید )

خب ، از اعتیاد من به کندی کراش که بگذریم . میرسیم به آن قسمت داستان که من میخواهم . در تصویر سمت راست من با امتیاز 3902560 رتبه سوم رو بدست آوردم . در تصویر سمت چپ با امتیاز 275660 رتبه دوم . حالا خب که چی ؟ قراره چی از توی این در بیاد ؟؟ 


در تصویر سمت راست من بین نفر چهارم و دوم ، و در تصویر سمت چپ من بین نفر سوم و اول قرار دارم . اما فاصله من با نفرات قبل و بعدم در تصویر سمت راست و فاصله من با نفرات قبل و بعدم در تصویر سمت چپ یه چیزی توش داره . یه چیزی که همون چیزیه که من میخوام از توی این ماجرا در بیارم . حتما متوجه اون تفاوت شدید . من در هر دو حالت بین دو نفرم . اما در یکی از حالت ها به نفر قبل از خودم و در یکی دیگه از حالت ها به نفر بعد از خودم نزدیکم . 


من هیچوقت زمانی که فاصله ام با نفر بعدی زیاد است حسرت این را نمیخورم که ای کاش بهتر عمل میکردم .

من هیچوقت از اینکه با فاصله کم از نفر قبلی ام جلو زده ام هم به آن اندازه که با فاصله کم از نفر بعدی ام عقب مانده ام هیجان زده نمیشوم . 

کمتر به این فکر میکنم که زمانی که با فاصله کم از نفر قبلی جلو زده ام ممکن بوده است با انجام ندادن چند حرکت این اتفاق نمی افتاد . ولی خیلی به این فکر میکنم که زمانی که با فاصله کم از نفر بعدی جا مانده ام ممکن بوده فقط با چند حرکت ساده از او هم پیشی بگیرم . 


در حقیقت اینکه کجای وسط قرار دارم در شیوه ی شکل گیری افکارم تاثیر دارد اما اینکه کجای وسط قرار دارم واقعا اهمیتی ندارد . دقیقا به همین اندازه زمانی که از یک ماجرا قسر در میرویم احساسات بهمان دست میدهد . یا وقتی ماشین را با فاصله کم از جایی رد میکنیم . یا وقتی مربا از لای لقمه چکه میکند و روی لبه ی سفره یا سینی می افتد جای روی فرش یا لباس . 


به صورت کلی میخواستم همین هارا بگویم و از آنجایی که دارم تمرین میکنم برای حذف حرف های اضافه و کمتر توضیح دادن . پست را همینجا میبندم حالا باز یا بسته . 


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۱۴ ب.ظ
  • آیدین

نظرات  (۱)

یاد دوران مدرسه افتادم که سه سال متوالی شاگرد دوم می شدم، و هرسال ازین تحلیلا و آنالیزا داستم واسه خودم.
مثلا یه سالی فک کردم خب من نه انقدر باهوشم که از شاگرد اول پیشی بگیرم، نه شاگرد سوم می تونه به من برسه. سال بعدش شاگرد اول باز همون آدم بود، اما شاگرد سوم عوض شده بود. این بار حریف قدر بود اما من با چند صدم باز هم تونستم جایگاه دوم رو حفظ کنم.
سال بعدش جالب بود که باز همون آدم شاگرد اول شد، اما منو به خاطر رتبه های ازمون و کنکورم بیشتر تحویل می گرفتن و مثلا سر کلاسا و اینا بیشتر روم حساب می کردن.
در کل روند عجیب و تاثیر گذاری بود، و همیشه برای موقعیت های مختلف به صورت شبیه سازی استفاده ش می کنم
پاسخ:
آره میشه خیلی روی استراتژی هایی که قراره بکار بگیری روی اینجور معادلات حساب کرد . مثلا خیلی اوقات میتونی مدیریت منابع و انرژی کنی فقط با همین مشاهدات سطحی . بر فرض مثلا اگه هدف شاگرد سوم نشدن بود . میتونستی به الطبع فشار کمتری بیاری با توجه به فاصله زیادی که از بودنش خبر داشتی . و وقت بیشتری رو به یه کار دیگه اختصاص میدادی . 
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی