عجیب است
خیلی عجیب است .
انگار که همین چند دقیقه پیش بود . چه روز شلوغ خلوتی بود . از آن روتین هایی بود که با همه شلوغی اش انگار یک فرکانس با طول موج کوتاه بود که از بالا و از دور که نگاهش میکنی مانند یک خط صاف است . حتما باید ریز شوی . نزدیک شوی . تا بتوانی اعوجاجاتش را و پیچیدگی هایش را ببینی .
همین صبح بود حوالی ساعت 9:15 دقیقه که خواب مانده بودم . یعنی گوشی ام خاموش شده بود و طبعا گوشی خاموش هم آلارم نمیزند . نمیدانم چگونه ولی خیلی جالب بود که 9:15 بیدار شدم . در حالی که کلاسم 9:30 بود . و خب . اگر 9 بیدار میشدم حالب تر بود . صبحانه و چای را خورده و نخورده رفتم . و رسیدم . و تنها چیزی که یادم است . این است که استاد گفت یک برگه بگیر . 3 دقیقه تمام افکاری که از ذهنت میگذرد بنویس . و تعدادش را در 20 ضرب کن . میشود یک ساعت فکر کردنت . تعداد آن را هم در 24 ضرب کن . میشود افکاری که فقط در یک روز از ذهنت میگذرد . خیلی میشود . خیلی . اما نکته اش این است که اگر خیلی نشود . افسرده ای . افسرده ها خیلی فکر نمیکنند . یک فکر را خیلی میکنند . اینکه به یک چیزی خیلی فکر کنی افسرده ات میکند .
من را حماقت افسرده میکند . حماقت خودم . حماقت آدم های اطرافم . جماقت خیلی بد است . انقدر که افسرده ام میکند . همین که میتوانم پست های بهتری بنویسم . پست های بهتری که نه فقط خودم . همه آن را بفهمند . اما نمینویسم . شاید حماقت باشد . همین که میتوانم همتان را بخندانم اما نمیخندانم حماقت است . همین که به چیز هایی فکر میکنم که قرار نیست به نتیجه ای در بارشان برسم حماقت است . همین که نمیگویم خیلی چیز ها را حماقت است . همین که میگویم خیلی چیز ها را حماقت است . همین که فیلم هایی که میبینم بعضیشان نمره imdb شان زیر 5 است حماقت است . زندگی همه مان پر از حماقت شده و حتی معنی این جلمه را نمیدانم . 15 دقیقه است که دارم استفاده ش میکنم و حتی معنی آن را نمیدانم . جماقت دیگری است که مرتکب شده ام . انگار برای یک روز تمام دوراهی های زندگی ام یک مسیرشان به سمت حماقت بوده است و من به طرز معجزه آسایی همان مسیر را در هر دوراهی که به آن رسیدم انتخاب کرده م . حتی حالا نمیخواستم اینها را که گفتم بگویم اما گفتمشان . همین هم عجیب است . چیز های دیگری در ذهنم بود که باید میگفتم . یک مشت چیز جالب و رمانتیک هم بینشان بود که هیچکدام را نگفتم . و نمیدانم چرا . شاید دوباره حماقتی از من سر زده س .
- سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۴۸ ق.ظ
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.