A P H E L I O N

واقعا اینطور است. واقعا اینطور است؟

يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۵۶ ب.ظ

میخواهم شما را دعوت به خواندن ابراز تمایلات و شاید فانتزی های کاملا جنسی یک مذکر به یک مونث کنم. 

 

نه! هیچکس نمیخواد غیر از صفحات مخصوص داستان‌های +18 در وبسایت‌های معلوم الحال در این مورد جای دیگه چیزی بخونه. 

 

مگر اینکه کمی شاعرانه‌ش کنیم ها؟ شاید اونطوری بشه. لابد قشر مونث هم نیاز دارن به این شاعرانه بودن برای توجیه نوشتار؟ برای توجیه تمایلات؟ بعید میدانم الزامی باشد. 

 

 

 

از مقدمه که بگذریم، شگفت انگیز است که چطور در جهان برابری‌ها با عوض کردن جنسیت‌ها برداشت ها از تمایلات اینچنین تحت تاثیر قرار می‌گیرند. به عنوان یک اصل تقریبا همه پذیرفته اند که تمایلات جنسی یک مونث به یک مذکر کمتر از همین اتفاق اگر برعکس بیوفتد چندش و تعفن برانگیز است. شاید دلیلش این باشد که مذکر به مونث در ذهن‌ها همواره یادآور تجاوز و خشونت است. شاید مونث به مذکر را لطف در نظر میگیریم. وقتی مونث به مذکر را تصور می‌کنیم همه چیز صورتی یا سفید است، وقتی مذکر به مونث را تصور می‌کنیم همه چیز قهوه‌ای قرمز یا تیره تر است. شاید مونث به مذکر را ضعیف به قوی و مذکر به مونث را قوی به ضعیف می‌بینیم. مثل زمانی که یک پرنده را در قفس می‌گیریم و زمانی که یک پرنده خودش می‌آید روی شانه مان می‌نشیند. 

نمیدانم دقیقا چه چیزی عامل اصلی این تفاوت است، نمیخواهم بگویم که همیشه اینطور است، همه نوشته‌ها و همه مرد و زن ها را شامل می‌شود. خب نه. و نه مختص ما، نه مختص این زمان و این مکان، انگار همه زمان‌ها و در همه مکان‌ها اینطور بوده است. 

آیا در مورد مذکرها دارد اجحافی صورت می‌گیرد؟ یا نه، واقعا تفاوتی هست؟ 
خب، فکر می‌کنم تفاوت وجود دارد، اما فکر نمی‌کنم این تفاوت بخواهد دیدگاه بالا را اثبات کند. بیایید همه خودمان را برای لحظاتی در حال خواندن جملات زیر تصور کنیم : 
-دوست دارم دستم رو لای موهاش ببرم و گردنش رو محکم بمکم و بیشتر خودم رو بهش فشار بدم. 
-دوست دارم آروم موهاش رو نوازش کنم و سرم رو یواش توی گردنش جا کنم، میخوام تا میشه لمسش کنم. 

ما میدونیم کدوم مذکر به مونث و کدوم مونث به مذکر هست، ما نمیدونیم، اما ما میدونیم. ما نمیدونیم بالایی رو سارا گفته پایینی رو وحید یا برعکس. اما اگه دوتا اسم سارا و وحید رو جلوی این جمله‌ها بنویسن و بگن گوینده رو به جمله ش وصل کن همه میدونیم کدوم به کدوم وصل میشه. 

ما جمله پایینی رو موجه تر میبینیم، توش ارزش میبینیم، انگار به تمایلات جنسی کمی ادویه زده باشی و کمتر بوی تمایلات جنسی بده. اما واقعا، تفاوت بین این جملات همینقدر هست که ما فکر می‌کنیم؟ تفاوت این تمایلات اینقدر هست که مرجع اونها در ذهن ما به دو بخش کاملا مستقل تبدیل بشه. مذکر به مونث رو بیمار جنسی ببینیم و مونث به مذکر رو عاشق و دلباخته ؟ 
ما ابراز تمایلات هر دختری که دور و برمون میبینیم به برد پیت رو مثل ابراز تمایلات هر پسری که دور و برمون میبینیم به هیلاری داف میدونیم ؟ آی دونت تینک سو . شکل متفاوت خواسته‌های جنسی مذکر و مونث چه نقشی در این تمایز ایفا می‌کنه ؟ آیا اینکه مونث‌ها به شکل‌های غیرمستقیم تری از لحاظ جنسی برانگیزته میشن و به همون تناسب بیان متفاوتی از خواسته هاشون دارن اونها رو نسبت به مذکرها معصوم تر می‌کنه ؟ 

 

آیا لازمه در نگاه ما به این موضوع تغییری ایجاد بشه ؟ اگر 100 متن از ابراز این تمایلات وجود داشته باشه که هر جنس 50 سهم داشته باشه قطعا میزان به کار بردن اسامی جنسی در مذکرها بیشتر است، آیا این تاثیر گذار است؟ ایا نگاه ما به اسامی جنسی عادلانه و منطقی است؟ اگر نیست چطور می‌تواند مبنای قضاوت باشد؟ آیا به کار بردن کلمه ناز به جای واژن مفهوم جمله را تغییر می‌دهد؟ 

قطعا همه ما نظرهای متفاوتی داریم، در فانتزی‌ مذکرها بیشتر این احساس را داریم که حق مونث‌ها در حال پایمال شدن است و در فانتزی مونث‌ها اگر مردان سودی نبرند لایق آن نیستند چون مونث‌ها همه آن چیزی که دارند را دارند تقدیم می‌کنند. شاید هم برداشت ما از دخول این معنا را در ذهن ایجاد می‌کند. شاید حجم بیشتر مردها از لحاظ جثه این تصور را ایجاد می‌کند. شاید تصور ما از اینکه حتما باید یکی از طرفین چیزی را تقدیم طرف دیگر کند یا در اختیار طرف دیگر بگذارد این فکر را در ذهن ما می‌اندازد. 

در قدم آخر کار به روح می‌کشد، در فانتزی مذکرها جسم نقش پررنگ تری دارد انگار، در بیان مونث‌ها همان اندازه به جسم اشاره می‌شود اما ما فکر می‌کنیم حتما در اینکه به چانه یک نفر خیره شوی با به سینه یک نفر خیره شوی تفاوتی وجود دارد از لحاظ جسم و روح. انگار به ته ریش چشم دوختن بار عاطفی بیشتری از به انحنای یک جای دیگر چشم دوختن دارد. ولی واقعا دارد؟ اگر پاسخ بله می‌دهید برای این پاسخ یک دلیل بیاورید. 

در نهایت نظر من این است که میان گفتار و نوشتار مذکرها و مونث‌ها از تمایلات و فانتزی‌های جنسی‌شان تفاوت وجود دارد، و تا زمانی که ما هر دو را بدون در نظر گرفتن این تفاوت و با اندازه گرفتن پارامترهایی یکسان و بدون وزن قضاوت کنیم( مثلا ناز گفتن را در 2 ضرب کنید و اسپنک را در 0.5 :)) )  همیشه یکی بر دیگری غلبه خواهد کرد و در نظر ما عجیب یا یکجوری خواهد بود. در حالی که نه، ابراز تمایلات جنسی فرناز به دیکاپریو هیچ تفاوتی با ابراز تمایلات جنسی جمشید به جنیفر لوپز ندارد. 

 

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۵۶ ب.ظ
  • آیدین

نظرات  (۴)

- «ما میدونیم کدوم مذکر به مونث و کدوم مونث به مذکر هست»

می‌خواستم فریاد بزنم باور کن نمی‌دونم، باور کن :)) تا اینکه بالأخره یه بار دیگه خوندم و فهمیدم. مثالت هر دو طرف رو پوشش می‌داد برام. یکم باید قوی‌تر می‎بود مثال.


 - با این سؤالم قصد ندارم چیزی رو اثبات کنم ولی از اون سؤالای مشابه سؤالاتِ خودته که یه زاویۀ جدید می‌ده به ماجرا. بنظرت تعداد همین «خشونت‌های جنسی» و «تجاوز» که می‌گیم در طول تاریخ در مردها دیده شده یا زن‌ها و این اثر گذاره بر نوع نگاهمون (به عنوان یک جامعه انسانی) یا نه؟


- راستی با خوندن این، یادِ این متن از آیبک افتادم و بنظرم این هم می‌تونه زاویۀ جدیدی بده به این قضیه.

پاسخ:
برای مثال آره :)) میخواستم قوی‌تر مثال بزنم ولی خب باید کلمات رکیک به‌کار می‌بردم که فعلا لازم نبود و همینجوریش هم تا حدودی معلومه. 


قطعا مذکرها بیشتر دست به تعارض و تجاوز جنسی می‌زنن به تناسب قدرت جسمی و مادی که گاها دارن. و دقیقا درسته، این توی نگاه ما تاثیر گذاشته و میذاره. اصلا شاید مذکرها فانتزی های مخرب‌تر و غیراخلاقی‌تری حتی داشته باشن. خب ما این خشونت و این غیراخلاقی بودن رو راحت می‌تونیم تشخیص بدیم لزومی نداره بخوایم این دیدگاه رو به دیدگاه کلی خودمون اضافه کنیم. درست مثل کاری که در برخوردمون با همدیگه داریم، اینکه مردها متجاوز باشن معنی‌ش این نیست که هر مردی که باهاش ملاقات می‌کنی متجاوز هست و هیچکس هم معمولا با این دید با یه مذکر ملاقات نمی‌کنه. یعنی متجاوز بودن مذکرها در اکثر حوادث منجر به تجاوز باعث نشده ما به خودمون اجازه بدیم همه مذکرها رو متجاوز ببینیم. 
البته شاید در نگاه ما به مذکرها درست مثل همین قضیه تاثیرگذار بوده باشه. مثلا توی اتوبوس اگر مذکر باشی و انتخاب کنی کنار یه مونث بشینی، خیلی با اینکه مونث باشی و انتخاب کنی کنار به مذکر بشینی تفاوت داره. اگر مرد باشی بری تو واگن زن‌ها. خیلی فرق داره تا اینکه زن باشی و بری تو واگن مردها. و حالا از این مثال ها. 
منظورم اینه ما بجای درک این تفاوت کلا اون رو داریم نادیده می‌گیریم. این مذکرها رو خیلی تحت فشار قرار میده، از همه مهمتر اون‌ها رو شرمگین می‌کنه از چیزی که واقعا وجود نداره. مونث‌ها سال‌هاست که دارن با این قضیه می‌جنگن که اگه بلند میخندن، اگه با مذکرهای مختلف صحبت می‌کنن اگه لباس راحت می‌پوشن معنیش این نیست که پتیاره ان. نمیدونم چرا جامعه نمیتونه همین موضوع رو برای مذکرها متصور بشه. چون تعدادی از اونها مدیریت نشده و کنترل نشده و آموزش ندیده خارج از محدوده اخلاق یا رفتار رفتن ؟ من که این رو عادلانه نمی‌بینم. 


لینک نیومده یبار دیگه بفرست . 



راستش الآن برای من سؤالی ایجاد شده. حس می‌کنم نیاز دارم بیشتر درمورد «موقعیت‌هایی» که درموردشون شاکی هستی بدونم. مثلاً بنظرت هنوز هم دخترها در دوستی معمولی پسرها همین نگاه رو دارن؟ یا تو یه موقعیت دیگری این اجحاف رو بیشتر می‌بینی؟

 

با حرفت کاملاً موافقم، درست می‌گی. البته فکر می‌کنم ناخودآگاه «هشدار کاذب» رو من برای پسرها بیشتر دارم. هر چند سعی می‌کنم برابر رفتار کنم با همه، ولی فکر کنم اون «انتظارات» بدی که در ذهنم هست بیشتر روی پسرها هشدار می‌ده و البته در ذهنم باقی می‌مونه غالباً. معمولاً به برخورد نمی‌رسه ولی خب گوشۀ ذهن بودنش هم یک مشکله.

حقیقتاً سخته از بین بردن پیش‌فرض‌ها و گاهی حس می‌کنی نیازه برای ادامۀ بقا :))

ممنون از یادآوری با این پست.

 

راستی اون لینک هم یه چیزی شبیه بند دوم حرفم بود. بزن روی این.

پاسخ:
سعی کردم با مقدمه پست دقیقا فضا و موقعیتی که دارم در موردش حرف می‌زنم. شاکی نیستم اصلا :))) درک می‌کنم که چرا و چگونه و حتی می‌پذیرم عواملی که باعث این تفاوت‌ها شده. برای اینکه ذهنت خارج نشه از موقعیتی که منظورم هست سعی کن در 4چوب همون مثال مقدمه بهش نگاه کنی . 


پستی که لینکش رو گذاشتی، پستی که من بلندترین کامنت عمرم رو زیرش گذاشتم :))))) و همون موقع هم هیچوقت متوجه منظور دقیق اون پست نشدم درست مثل الان که دوباره میخونم و احساس می کنم من در مورد یک چیز دیگه و نویسنده در مورد یک چیز دیگه داره حرف میزنه. و من توی همون کامنت ها تقریبا تایید کردم قسمت وسطی این کامنت که گذاشتی رو :))) 

منم مثله فاطمه چندین بار خوندم اون مثال اولی رو ولی واقا نفهمیدم کودومش پسره کودومش دختر! ولی با سرتاسر این پست موافقم

مثال اخری که زدی چکیده کل حرفت بود. این مدل نگاه شکارچی بودن پسرا و شکار بودن دخترا انگار یجوری رفته تو ناخوداگاه خیلی از خانما (حتی بعضی از فمنیست ها که حقیقتا ادم دیگه از اونا انتظار اینو نداره)

+تو خیلی خوب مینویسیا ولی من تقریبا حامله میشم تا بفهمم چی گفتی. نمیدونم بقیه هم اینطورین یا مشکل از منه یا مشکل از نوع نوشتنت و ترتیب فعل و فاعل و این چیزاس.

پاسخ:
آره . کاش به راحتی میتونستم اون چیزی که همه میدونیم رو بنویسم تا این مثال درخشان و روشن باشه :)) 

+من پست‌های قبلی خودم رو خودم چندبار می‌خونم تا منظور خودم رو بفهمم. دلیل بزرگش بداهه نویسی هست فکر کنم. تازه با کلی اصلاح و بازنگری این میشه :))) ولی خب دارم تلاشم رو می‌کنم هم ویراستاری بهتری داشته باشم هم نگارش بهتری. 
( اگر هم یه چیزی بود که دیگه هرکار کردی نشد بفهمی قطعا ایراد از طرف منه و نصف جمله رو احتمالا تو ذهنم جا گذاشتم :)) )
  • حوراء رضایی
  • چندتا حرف هم‌زمان به ذهنم رسید، نمی‌دونم کدومش مستقیماً به این نوشته ربط داره، کدوم غیرمستقیم و کدوم ممکنه کاملاً بی‌ربط باشه.

    ۱. حدوداً ۷ سال پیش توی یه بولتن دانشگاهی خوندم مردها وقت سکس دنبال مکان می‌گردن و زن‌ها دنبال دلیل؛ توضیح واضحاته که پروسه‌ی سکس برای زن‌ها پیچیده‌تر از مردهاست، حتی خیلی اوقات خودشون هم دقیق نمی‌دونن از چه چیزهایی توی این قضیه تأثیر می‌گیرن؛ اما نکته اینجاست که دقیقاً همین پیچیده بودن این پروسه که احساسات زیادی رو تو زن درگیر کرده، توی مردها بیشتر تحت تأثیر غریزه است و همین باعث می‌شه زن احساس کنه اگه جای خودش زن دیگه‌ای هم بود همین کارکرد رو داشت؛ این باعث می‌شه یه‌جورهایی خودش رو در موضع ضعف ببینه.

    ۲. من واقعاً نمی‌دونم این مشکل از جامعه‌ی ایرانی-اسلامی مائه یا باقی جوامع هم این مشکل رو دارن؛ از نوجوانی گوش ما زن‌ها از این پره که باید همسر خودمون رو کاملاً سیراب کنیم تا مبادا سراغ زن دیگه‌ای بره؛ این نهایت بی‌انصافی در حق زن جامعه‌ی مائه که علاوه بر اینکه انقدر ابزاری بهش نگاه شده، هیچ‌وقت بهش یاد داده نشده که ویژگی‌های جنسی، علائق و نیازهای خودش رو بشناسه؛ درواقع توی این نگاه، زن صرفاً وسیله‌ی ارضای مرده، نه طرف دیگه‌ی رابطه؛ این وضعیت خودبه‌خود به زن احساس قربانی بودن رو القا می‌کنه. (مثال از جامعه‌ی خودمون و نوع جاافتاده‌ی رابطه که رابطه‌ی همسریه آوردم؛ چون به‌نظر خودم ملموس‌تره و جای بحث بیشتری داره)

    ۳. طبق مورد قبلی، زن ناخودآگاه این ذهنیت رو داره که غش‌ و ضعف دخترهای دهه‌شصتی برای گلزار نوعی تقدس توی خودش داره و تمایل پسرهای همون نسل به جنیفر بروز جنبه‌ی حیوانی انسانه؛ اما خب وقتی من خودم رو نشناسم، از کجا بفهمم این حالت من روی دیگه‌ی همون سکه است؟

    ۴. مردها توی برخورد با غرائزشون صریح‌تر رفتار می‌کنن؛ اما زن‌ها انگار نخوان، یاد نگرفته باشن یا حتی توی خیلی موارد از چنین صراحتی احساس گناه داشته باشن. (این مورد هم خیلی به فرهنگ و سنت جامعه‌ای که زن توش زندگی کرده ربط داره)

    موارد بالا نظرهای شخصیه منه که براساس دید کوتاه و تجربه‌ و مطالعه‌ی محدودم نوشتم؛ اما به‌نظرم چون دید زنانه داره، می‌تونه کمک باشه. 

    پاسخ:
    همه مواردی که گفتی توش انگار یه عدم آگاهی یا عقب ماندگی از یک چیزی توش هست. من هم موافق وجود همه این نکاتی که گفتی هستم و فکر می کنم مشهود هستن. 

    و ضمن اینکه همه این اتفاقات توی یک کیفیت پایین میوفتن و خیلی توی اون کیفیت نمیشه نظر مناسبی داد . مثلا من فکر نمی کنم مورد اول درست باشه واقعا . یکی از دلایل عمده ناتوانی جنسی مردها دقیقا همین مورد هست اصلا . در مورد دوم هم خب فقط یه برداشت و توقع اشتباه از رابطه همچین آورده ای داره برای دو نفر . مورد سوم هم که خب معلومه . با مورد چهارم هم موافقم و یکی از دلایل بزرگی که نگاهی که توی پست گفتم وجود داره فکر می کنم همین باشه و خودم هم بهش اشاره کردم. 

    پیشنهادم برای حل این مساله هم ارتقاء افراد هست . وقتی افراد نسبت به خودشون، روابطشون و خواسته هاشون آگاه بشن و آگاهانه تصمیم بگیرن و رفتار کنن و حتی حرف بزنن باعث میشه اکثر موارد بالا رفع بشه . ما تا وقتی دو نفر آگاهانه نسبت به هم نگاه صرفا جنسی داشته باشن فکر نمیکنم مشکلی با این نگاه داشته باشیم . مشکل از جایی به وجود میاد که یکی از طرفین با ارزش های دیگری میاد جلو و طرف دیگه با سوء استفاده از اون ارزش ها سعی در برآورده کردن نیازهای خاص جنسی خودش داره یا حتی برعکس . اگر فرض رو بر این بذاریم که مورد دوم وجود نداشته باشه دیگه لزومی به بدبینی و شر و خیر تقسیم کردن جنسیت ها نیست. 


    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی